دوره 1، شماره 2 ، پاییز و زمستان 1393، ، صفحه 3-20
چکیده
فیلسوفان مسلمان در معنای حرکت در مقوله (جوهر و اعراض) احتمالات و تفسیرهای مختلفی را بیان کردهاند. در میان آنها دو تفسیر، از اهمیت بیشتری برخوردار است. بر اساس یک تفسیر که در این مقاله از آن به تلقی سینوی ...
بیشتر
فیلسوفان مسلمان در معنای حرکت در مقوله (جوهر و اعراض) احتمالات و تفسیرهای مختلفی را بیان کردهاند. در میان آنها دو تفسیر، از اهمیت بیشتری برخوردار است. بر اساس یک تفسیر که در این مقاله از آن به تلقی سینوی از حرکت در مقوله یاد شده است، حرکت، حالتی از حالات جسم است و نباید آن را به معنای سیال بودن جوهر یا عرض دانست. مطابق این تلقی، حرکت در جوهر که معنایی جز سیال بودن جوهر ندارد، محال است. بر اساس تفسیری دیگر که در این مقاله از آن به تلقی صدرایی تعبیر شده است، حرکت، چه در جوهر و چه در عرض، حاکی از گونهای از وجود است و وجود را به ثابت و سیال تقسیم میکند. این تلقی از حرکت، از نظر گروه نخست، از یک نگاه، فاقد ملاک اینهمانی و در نتیجه، ناقض خود است و از نگاهی دیگر، مستلزم جمع بین «اینهمانی» و «این نه آنی» به صورت تناقضآمیز است. گروه دوم با کاویدن واقعیت وجودی حرکت، آشکار میسازند که میتوان حرکت در جوهر و عرض را به معنای سیال بودن و نا آرام بودن آنها و حاکی از گونه وجود دان است و ملاک «اینهمانی» و «این نه آنی» را بدون اینکه به تناقضگویی بیانجامد از نحوه وجود آن بیرون کشید.