دوره 1، شماره 2 ، پاییز و زمستان 1393، ، صفحه 61-78
چکیده
خوانشهای مختلفی از آثار و رسالههای افلاطون و به ویژه نسبت آنها با جمهور شده است. در این میان، رسالههای مرد سیاسی و سوفسطایی از اهمیت خاصی برخوردار هستند. افلاطون در سوفسطایی مینویسد: «اگر فرصتی ...
بیشتر
خوانشهای مختلفی از آثار و رسالههای افلاطون و به ویژه نسبت آنها با جمهور شده است. در این میان، رسالههای مرد سیاسی و سوفسطایی از اهمیت خاصی برخوردار هستند. افلاطون در سوفسطایی مینویسد: «اگر فرصتی دست داد روزی دیگر فیلسوف را دقیقتر تماشا خواهیم کرد. اکنون بگذار به دنبال سوفسطایی بگردیم». این گزاره باعث شده که عدهای از شارحان افلاطون به دنبال اثر مفقود شدة وی در باب «فیلسوف» باشند. اما آیا این گزاره به راستی به معنای آن است که افلاطون قصد رسالهای مستقل با نام «فیلسوف» داشته است، به ویژه از آن جهت که او پیش از این، مرد سیاسی را تألیف کرده بود؟ در این پژوهش، ضمن تبیین آرای مختلف شارحان افلاطون در خصوص نسبت مرد سیاسی و سوفسطایی، به این نکته پرداخته میشود که امکان منطقی تألیف رسالهای مستقل به نام «فیلسوف»، در کنار (و پس از) تألیف مرد سیاسی و سوفیست، منتفی بوده است؛ چرا که افلاطون با تألیف این دو همپرسه، «فیلسوف» را نیز تعریف و تألیف کرده است و مؤلفههای شخصیتی فیلسوف را به ویژه با عطف توجه به کارویژه سیاسی او، برشمرده است. در این مقاله، با توسل به منطق درونی اندیشه افلاطون، برای این ادعا از وجوه مختلف، استدلال شده است.