عبدالرحیم سلیمانی
چکیده
در میان براهین متعددی که برای اثبات وجود خدا اقامه شده، برهان نظم از جهاتی ویژه است. از یک سو اکثریت قاطع دینداران به همین برهان استناد میکنند و از سوی دیگر متون دینی، بهویژه متون اسلامی، بارها این ...
بیشتر
در میان براهین متعددی که برای اثبات وجود خدا اقامه شده، برهان نظم از جهاتی ویژه است. از یک سو اکثریت قاطع دینداران به همین برهان استناد میکنند و از سوی دیگر متون دینی، بهویژه متون اسلامی، بارها این برهان را مطرح و مردم را به توجه به آن دعوت کردهاند. بنابراین متکلم نمیتواند با این برهان مانند دیگر برهانها برخورد کند. او میتواند از کنار هر برهانی بگذرد و آن را نپذیرد؛ اما اگر برهان نظم را نپذیرد، اولاً باید جایگزینی برای ارائه به تودههای مردم پیدا کند و ثانیاً باید از متون دینی دفاع کند که چرا با ارائه یک برهان مخدوش مردم را فریب دادهاند. نکته عجیب اینکه در حالی که متون مقدس اسلامی بسیار بیشتر از متون مسیحی به این برهان توجه داشتهاند، عالمان و الاهیدانان مسیحی بیش از عالمان مسلمان به این برهان توجه و از آن دفاع کردهاند. به نظر میرسد در تاریخ فلسفه و کلام اسلامی به این برهان توجه لازم نشده است. در عصر جدید در غرب کسانی مانند دیوید هیوم و کانت اشکالات مهم متعددی به این برهان وارد کردهاند که بررسیشان نشان میدهد که آنها مسلّم نیستند و نمیتوانند برهان نظم را از ادامه حیات بازدارند و از اعتبار بیندازند.